جستجو نوشته ها
سایر نوشته های نویسنده

از رحمانیت خدا سوءاستفاده نکنیم
مرد رباخوار و عیاشی بود که هرگاه گناه میکرد، به او میگفتند:
گناه نکن!
در جواب...

هرچه داریم امانتهای خدا هستند
چوپانی که بسیار مؤمن بود، در روستای دوری زندگی میکرد. روزی تنها پسر نوجوانِ خویش...

اندازه نگه دار که اندازه نکوست
همسایه نیازمندی داشتیم که روزی از مادرم کاسهای نخود خواست.
مادرم به او از منزل نخود...

نیکی به کسی کن که به کار تو نیاید
مردی در نیمههای شب دلش گرفت و از نداری گریه کرد. دفتر و قلم بهدست...