دلنوشته طبیعت
  • تاریخ انتشار: ۱۴۰۳/۰۶/۲۳
  • تعداد بازدید: ۳۷۰

دلنوشته طبیعت

در دل طبیعت، جایی که نسیم با برگ ها نجوا می کند و آفتاب به آرامی بر روی دشت ها می درخشد، من ایستاده ام، شاهد عظمتی بی پایان، در سکوتی که فقط با صدای زمزمه رودخانه شکسته می شود. کوه های سر به فلک کشیده، با قامتی استوار و دریاچه ای که مانند آینه ای تمام نما، تصویر آسمان را در خود جای داده است، همه و همه، نقاشی ای زنده از دستان خالق. در اینجا، زمان معنایی دیگر می یابد و هر لحظه، به اندازه یک عمر ارزشمند است. طبیعت، با هر شکوفه، با هر برگ ریزان، داستانی از زندگی و زیبایی را روایت می کند و من، در این لحظات، قدردانی می کنم، از هر رنگ، از هر عطر، از هر صدا، که به من یادآوری می کند، زیبایی در سادگی ها نهفته است، در دل طبیعت.

agent نویسنده: لیلا طاهری نژاد

می پسندم (۵) نمی پسندم (۰)
جستجو نوشته ها
سایر نوشته های نویسنده

هدایت
هدایت
استغفرالله ربی و اتوب الیه خدایا:  در دلِ شب، با یاد تو آرمیده‌ام  با اشک و آه، به...

یاداشت نامه‌ای به خداوند
یاداشت نامه‌ای به خداوند
خداوندا به نام خودت آغاز می‌کنم روزم را، چون خودت سرآغاز هستی. کتاب هستی‌ات را...

معرفی محمد زُهَری
معرفی محمد زُهَری
#معرفی_مشاهیر_ایران  #محمد_زُهَری   ۱۵ اسفند سالروز درگذشت محمد زُهَری، شاعر و نویسنده‌ی ایرانی است. او در مرداد ماه...

ای الله جانم بیا
ای الله جانم بیا
ای الله جانم، بیا به نزدم بیا...   ای الله جانم، بیا که جانم بدون تو...

ارسال نظر برای «دلنوشته طبیعت »

برو بالا